قحطی زده در پایان سال سوم
امروز بعد از 5 روز توانستم غذا بخورم اونم فقط با یک سمت دهنم جوییدم ... یعنی قحطی زده ها به من شرف داشتند و دارند ...چنان با چندبار جوییدن قورت میدادم که بعد از گذشت یک ساعت هنوز دل درد دارم و دلم یه چای نبات می خواهد هم نمی دونم شیرینی چای نبات برام چه فرمی میشه ! اخه دندانم کامل خالی شده و الان درد رفته اما لثه ام هنوز ورم داره ...واقعا این هفته خیلی سخت گذشت بخصوص چند روز اول که نمی توانستم هیچی بخورم و از شدت گرسنگی و خستگی بدنم ضعف میکرد و خیس عرق میشدم و بی حال !
در این بگم که مامانم زنگ زد کجایی گفتم دارم نهار می خورم گفت دندونت اذیت نمی کنه گفتم نه مامان میتوانم غذا رو قورت بدهم گفت پس خداحافظ در این حد می دونست گرسنه هستم .
الان خدارو شکر میکنم که از صبح چندین بار توانستم غذا بخورم و امیدوارم زودتر عفونت دندان بره که بتوانم برم و این دندانی که تا حالا چندین بار ترمیم کردم و پر کردم و رسیدم رو بکشم و ازش خلاص بشم واقعلا تصمیم دارم از این به بعد سالی یک دندان رو بکشم و ایمپلنت کنم خلاص بشم ! والا ادم چقدر اذیت بشه !
راستی من هنوز هنگم ...چطوری اینها اصلا عین خیالشون نبود ؟ منو بگو چقدر استرس این موضوع رو داشتم ![]()
فردا رو خونه هستم ...می مونم و یه جارو برقی میزنم و خونه رو دسته ی گل میکنم اما هفته ی دیگه رو یک خط در میون باید بریم انگار ...چون هنوز دفتر کلاس مدارک اخر سال رو تحویل ندادیم ....ولی مساله اینکه از دیروز من تعطیلاتم رو اوکی کردم فقط وقتی اخرین بار مانتوی اداریم رو بشورم رسما یه کیک می پزم و پایان سال کاری سوم رو اعلام می کنم .








