کابوس های عجیب
اين خوابهای من داره به جای باریک میکشه
دیشب خواب میدیدم باید به پسر عمه ام بگم که یه برادر معلول داره که سالهاست رهاش کردند و این وظیفه ی خطیر رو شب عروسی پسر عمه ام داشتم اجرا میکردم ...که عروسی به هم بخوره ...
حالا صبح که بیدار شدم با خودم گفتم اصلا همچین بچه ی معلولی هست ؟ اخر سر دیدم این فقط یه کابوس بوده که علتش فقط یک چیزه
دختر عموم به شدت این پسر عمه ام رو دوست داره و بسیار جفت خوبی برای هم هستن انگار برای هم افریده شدند (من هر دوتاشون رو بی اندازه دوست دارم ) اما مثل همیشه وجود یک خواهر سلیطه که دختر عمه ی خودم باشه و یک مادر فولاد زره که زن عموی خودم باشه ...مانع ازدواج اینها شده و من چندروز پیش شنیدم که پسر عمه ام تا نزدیکی حلقه برون با یک دختر دیگر پیش رفته ...
متاسفانه من قبلا خیلی با عمه ام خوب بودم و تلفنی حرف میزدم اما بعد رفتم سرکار ارتباط کمرنگ شد الان نمی توانم زنگ بزنم و کاری کنم ..
دختر باشی می فهمی این درد چقدر بی رحمه و من اصلا این رو برای دختر عموی عزیزم که مثل خواهر کوچک تر دوستش دارم نمی خواهم ...خیلی دختر خوبیه ...
دختر عموی من اینقدر زیباست ...اینقدر زیباست که وقتی در هر مجلسی حضور پیدا میکنه همه محو زیبایش میشن اصلا نمی توانم زیباییش رو توصیف کنم خدا نقاشیش کرد ...اینقدر ساده است ...اینقدر ساده است که حد نداره ...اینقدر حدش رو می دونه ...اینقدر خانم ه که قلبم براش اتیش گرفته ... و میدونی درد کجاست ؟ میدونم پسر عمه ام عاشقش ...میدونم براش می میره ...فقط این دوتا بلد نیستن جلوی خانواده هاشون با ایستن از بس نجیب اند ...از بس پسر عمه ام سر سفره ی پدر و مادر بزرگ شده و نمی توانه توی روی خواهر بایسته ...توی روی پدرش که میگه با زن عموی من نمیشه کنار امد که خدایی هم حق داره ...
توی این عید قشنگ براشون دعای خیر کنید ...
خدا هیچ دو دلداری رو از هم جدا نکنه ![]()
+من از حالا اعلام کردم عروسی پسر عمه ام نمیرم چون عروس جدید رو دوست ندارم . تمام !
عاقا این عروسی نمیرم من به این معنی نیست که قراره برای عروس جدید سلیطه بازی در بیارم اصلا من انقدر نزدیکشون نیستم ...من فقط محاله جلوی چشم دختر عموم با این دختر جدید گرم بگیرم ...چون دختر عموم رو با 14 سال اختلاف سنتی مثل دختر خودم دوست دارم و بزرگ کردم برام عزیز تره وگرنه من محاله به یک دختری که تازه وارد به خانواده ی ما هست خدایی نکرده بی احترامی کنم یا رفتار سردی داشته باشم ...اما میشه به بهانه ی اختلاف سنی که باهاش دارم زیاد هم سمتش نرم همین ...








