روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

چندتا اپیزود از من

+دیشب رفتیم پاساژ نزدیک خونه که من یک لباسی برای عید بخرم اما هیچی گیرمون نیامد ...تنها چیزی که پسندیدیم - رضا پشندید - یک بلوز برای من به قیمت 700 هزار تومن بود که نخریدم اخه 700 هزار تومن بدهم برای یک بلوز ؟ اقاهه هم گفت با یک شلوار مام فیت عالی میشه ...

به رضا میگم توی پاساژی که من فقط یک نفر جین اسکینی پوشیدم و حاضرم نیستم از اسکینی هام بگذرم مام فیت ؟ تازه 700 تومن هم بدهم برای شلوارش؟

به نظرم امد بعد از عید سر صبر خرید میکنم هرچند واقعا چیز زیادی لازم ندارم ...اینم باشه تاوان من برای عید هیچی نمی خواهم گفتن های دایماا !

+ما همچنان توانایی روزه گرفتن نداریم ...برای نهار لازانیا میخواهم بگذارم رضا با نق گفت من نون پنیر میخورم و لازانیا دوست ندارم و اییییییی و این حرفها گفتم تنها به سه شرط غذا خونه عوض میشه یک غذا سوخته باشه دو شور باشه و سه تند باشه به صورتی که نشه خوردش اینو از یک پیچ یاد گرفتم و بسیار عالیه به نظرم ...اگر نون و پنیر اوکی هستی باش ...البته قارچ ندارم ...شاید ماکارانیش کردم ...

+امروز بهترم خونه رو کمی مرتب کردم و کتاب نامتمایز که مدتها بود ترجمه اش کرده بودم رو اوردم بخوانم نیاز به ویرایش اساسی داره اما اوکی هست ...کتابها دیگه منو مجذوب نمی کنند و این بد هست ...موسیقی هم مدتیه که جذابت خودش رو از دست داده ...

+مامانم پرسید برای عید کدوم ارایشگاه وقت گرفتم وقتی گفتم هیچ کدوم تعجب کرد ...موی کوتاه رو دوست دارم تصمیم دارم با شروع تعطیلات تابستان برم موهام رو کمی کوتاه تر و مش کنم و یه صفایی به مژه ها و ناخن هام بدهم ...

+402 برای من خیلی کشدار گذشت ازش متشکرم که به اندازه 400 و 401 زجر اور نبود اما کشدار گذشت الان که فکر میکنم بهارش از من خیلی دور هست و واقعا به طولانی یک سال گذشت ...

+فردا صبح نقص های خونه تکونیم رو برطرف میکنم ...اینقدر کار هست که نمیتوانم تصمیم بگیرم از کجا استارتش رو بزنم ...

برچسب‌ها: چندتااپیزودازمن
دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۲ ۱:۳۱ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو