روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

یعنی یک روز نگذشته از خوبی مدیرم گفتم

امروز امد

سرش رو بلا نسبت گاو انداخت پایین بدون در زدن امد تو کلاسم وسط بازی کلاسی رسید و گفت فلانی چرا تو رو میز نشستی 😂

خداقوت پهلوان دوازده و سی دقیقه امدی تو کلاسم اونم روز بدون کیف و بازی انتظار پادگان داری؟ حالا در مورد کلاس اول بودن جوجه ها حرف نمیزنم...

سه شنبه سی ام آبان ۱۴۰۲ ۱۰:۱۷ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو