روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

بر چشم خوب رحمت خدا ...

دیروز شیشه روغن

امروز گلدان عروسکی قشنگم ...

اسپند دود کردم و نمک ریختم جلوی در ...صدقه دادم ...با اب قران خوانده خونه ام رو مطهر کردم ...

+میدونم کسی از روی بدجنسی حرف زندگیم رو نمی اره و چشم زدن هم از دوست داشتن هست اما کاش حرفم نباشه . من دیگه نمی کشم ...خدایی رضا خانواده خیلی خوبی داره ...بی ازار و فهمیده ...اما خیلی این جور چیزها توی انها هست ...جادو جنبل و چشم زخم ... کاش خدا به زندگیم رحم کنه ...

+دوستی بعد از مدتها نوشت من ذوق ...الان یک عدد بابونه داریم که روی ماهش رو می بوسیم ...

+یک مادر پرو و پر مدعا دارم ...امدم براش بنویسم فورا تمام تمرینات دخترت رو برام بفرست خصوصی بعد گفتم مگه عقل ندارم ...بگذار یک گرگ صلح جو باشم مادری که شعور نداره این تمرینات برای دختر خودشه همون بهتر یه دختر احمق بار بیاره ...

+بین کلاس مجازی خونه رو دسته ی گل کردم . الان منظره خاکستری و درگیر هوای ابری و الوده ...چایی و کیک هویج و اهنگی که پریسان گذاشته بود و جمله معروف خودم که خوبی سه شنبه می دونی چیه !؟ اینکه فرداش چهارشنبه است .

+خلال پوست پرتقال رو شیرین کردم . با زرشک شسته شده گذاشتم فریزر یعنی عالی هست ...یه چیزی میگم و یه چیزی میشنوید ...روی قیمه و مرغ میریزم عطر بهشتی داره !

سه شنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۲ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو