روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

عصر پر ماجرایی را پشت سر گذاشتم .

فلفل ها را خرد کردم

فهمیدم بهترین بلال عمرم رو خریدم و فردا باید برم و ده تا دیگه بخرم ...

فهمیدم زیپ کیفم تمام شده ...

زدم شیشه روغن رو دقیقا روی فرش شکاندم و یک لیتر روغن نه تنها حرام شد ریخت روی فرش و کف اشپز خونه و الان با اجازه تون اشپزخونه بعد از چهار بار شستن هنوز سرسره است و فرش رو نمیدونم چکار کنم ...

همان زمان مواد کیک هویج داشت توی همزن تاب میخورد و من یکی از خوشمزه ترین کیک های عمرم رو درست کردم ...

برنجم ته دیگ بست در حدی که نیاز بود با نون غذا رو بخوریم سیر بشیم

یک خروار ظرف برام ماند که شستم ...

الانم نیاز به بازنشستگی زودرس دارم ...

دوشنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۱ ۷:۵۸ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو