روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

امروز پسر بزرگه کنکور داشت ...جوجه کی وقت اینقدر بزرگ بشه اخه ؟! من که خیلی دوست داشتم دختر بشه ...چون خواهرم از من بزرگتر بود و همدم خوبی نبود میخواستم این دختر بشه با هم همدم بشیم ...قسمت بود شد داداشی ! الانم زنگ زدم گفتم خداقوت پسرم خسته نباشی ...ولی خوب خیلی خسته و بداخلاق بود ...کلا موجود خوش اخلاق و پایه ای هست اما این همه درس خسته اش کرده ...

فردا هم تولدش رو قرار شد بریم بیرون چون سیزده بدر نرفتیم و عید فطر هم نرفتیم ...کلا بیشتر از یک ساله ما از خونه بیرون نرفتیم ...حالا فردا بریم به دامان طبیعت ان شا الله که خوب باشه

این هفته زود گذشت امدید وارم هفته ی چهارم هم خیلی زود و مثل ادم بگذره ...

پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ ۵:۱۱ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو