با یک ژاکت فوق العاده بزرگ و کشاد و جوراب خوابیدم ...بیدار شدم خونه کاملا تمیز هست ...چای دم کردم با کیک بخورم ...دیروز مهمون بیرون بودیم و غذا سفارش دادیم در نتیجه برنجی که بیشتر پخته بودم ماند امروز با تن ماهی بخوریم
یکی اینجاست که مرزهای تنبلی رو جا به جا کرده
الانم برم سرکلاسم و ببینم این فسقلی ها با این معلمی که هیچ وقت راضی نمیشه چکار کردند !
دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۲ ۹:۵۰ ق.ظ ...








