روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

رفتم مدرسه و برگشتم ...هوا دوباره گرم و جهنمی شده ...برای نهار مرغ مزه دار کردم سرخ کنم با برنج بخوریم ...رضا زنگ زد ...تا اینجا گفت قضیه کنسله ...امیداورم همین طور بشه ...پست قبلی رو ثبت موقت زدم ...مرسی از نظرات خوبتون ...

احساس میکنم مریض شدم ...

سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲ ۱:۴۰ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو