روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو

روز نوشت های یک مامان تازه کار که سعی می کنه مادر خوبی باشه :)

من وقتی نوجوان بودم عاشق جمع کردن سکه بودم . ده ریالی و دو شاهی ...سکه های قدیمی و پول های قدیمی ...یادمه یه روز بابا بزرگم داشت وسایلش رو مرتب میکرد کلی از این سکه ها داشت داد به من ...

منم همه رو ریختم توی یه کیسه ...

امروز فهمیدم اگر بودند یه شش و هفت تومنی دستم رو میگرفت حالا هرچی فکر میکنم یادم نمی اد کیسه ی سکه هام کجاست ...یادمه کیسه ابی بود ...یادمه تا قبل از ازدواجم توی یه جعبه ی نقره ای زیر تختم بود اما بعدش چی شد یادم نمی اد ... فقط جای پوند هام رو میدونم ...اونها هم ارزشمند هستن بخصوص که مال بیست سال پیش هستند ...خدایی برم پیداشون کنم یه پولی بدست بیارم برم لباس برای تابستانم بخرم ...

اه من کلی یه ریالی با ارم شیر و خورشید داشتم .

اهان راستی هزار تومنی و پانصد تومنی هم ارزش متفاوتی دیگه دارند اگر دارید خوب مراقبت کنید . بخصوص هزاری های سبز ...

یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ ۴:۱۲ ب.ظ ...

دریافت کد آمارگیر سایت

آمارگیر وبلاگ

© روز نوشت های درخت سرو  و جوانه کوچولو