از خودم چندتا عکس توی اینه گرفتم . کلا ادمی نیستم که زیاد عکس داشته باشم اما جالبه یه عکس سال پیش گرفتم که هربار نگاهش میکنم میگم وای این چقدر من هست ...یعنی خودم و دقیقا خودم اونطوری که شناختمش ...نمیدونم درکم میکنید یا نه انگار انچه از درون دارم روش کار می کنم توی صورتم هست ...امروز هم عکس تازه ای گرفتم و باید بگم در بین تمام عکس ها یکی شون واقعا من هستم ...من با انچه در درونم رخ داده ...احساس خیلی خوبی دارم ... حتی اینکه رنجی که تحمل کردم در ظاهرم پیداست چون این من هستم ...
+باید برای هفته ی پنجم اماده بشم ...سه روز تعطیلی داشتم و مثل همیشه دوست دارم دقیقه ی اخر کارهام رو انجام بدهم ...حدودا یک ساعت کار خونه و یک ساعت کار برای مدرسه و یک ساعت هم اشپزی و کارهایی که برای هفته لازم هست رو دارم ...دوست دارم مایه ماکارانی درست کنم که یکشنبه هم از اشپزی طولانی راحت باشم ...شاید انجامش دادم ...از خوبی های امروز اینکه چون چند روز استراحت داشتم و صبح کافی خوابیدم می توانم تا دیر وقت بیدار باشم ...بی صبرانه منتظرم تابستان برسه میدونم نمی توانم کابینت عوض کنم و امیدم رو برای تغییرات از دست دادم اما خوب خود ازادی تابستان رو دوست دارم ...مدرسه هم اگر ما رو هی بکشونه برای تابستان طلایی و این مسایل اوکی هستم ...








