پام بهترهست . کبودیش هنوز زیاده اما دیگه لنگ نمی زنم ...البته به پرویی خودم که روش راه رفتم هم هست ..
اما در کل امروز صبح بلاخره از تخت جدا شدم صبحانه درست کردم و خونه رو دیروز مرتب کرده بودم کار خاصی نداشتم . نشستم کنار بخاری با چایی و کوکی درس بچه ها رو گذاشتم . نت هم که امروز شبیه شوخیه ! اصلا از دیال اپ ضعیف تره ! دیگه چاره ای نیست ...از ساعت ده و بیست دقیقه کلاس رو افلاین کردم رفتم والا اعصاب ندارم برای شش تومن اینطوری جون بکنم ...
بعد از کلاس رفتم صورتم رو شستم موهام رو بالای سرم جمع کردم امدم گیره همیشگی رو بزنم چشمم خورد به ریسه گلی که دارم . دیگه اون رو زدم و بعد هم یه شومیز قرمز پوشیدم ...
جالب یود که یه ریسه بتوانه منو از لباس خواب دوناتی و بنفشم جدا کنه ...
الانم میخواهم یک کتاب بخوانم ...دیروز میخواستم خرمالو بخرم پشیمان شدم اخه کیلویی 50 تومن ؟!








